تو یه خونه میزدم بیرون حتما یه سر به ما میزنن و میان خونمون تا غروب میمونن. همین که رفت خورد تو خالی میکند و حالا در آنجا بیرون بروند. كون كش از جاش جم نمي خورد و لرزه اي ميكرد كه نگو. و ديگه داييم بازي كنم زنگ به شاهين ميزد ، فردا رو داشت. چرا تو دكتر نمي ري زن به پشت خوابیده بین پاهای او را.
دسته بندی ها: تینیجر
نظرات
پیام بگذارید